همون پستی که یهویی ثبت شد و ارزش خوندن هم ندارد حتی فقط از دل برآمد:)

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    همینجوری تو عالم خواب و بیداری داشتم واسه امروز و فردا برنامه ریزی میکردم...بعد یادم افتاد فردا۲تا۵ کلاسم!!!!بعدشم قطعا خوابم!!!و به این ترتیب کلاااا پنشنبم میره!جمعم همینطور!امروز و باید جوری برنانه ریزی کنم همه چی بخونم همه چیم فول باشم:|بعد یکی از دوستام پی ام داده درس بخونی دهنت و صاف میکنم:|بعد مامانم اومد واسه روز دختر واسم یه شال خریده بود و یه ادکلنِ خنــگ:))کادوی خالمم هف تا جوراب خنگ و خوشگل بود با دو تا لاک^^تو خونمون اینجوری وقتی من خوابم مامانم شیفته یا خودشم خوابه یا ممکنه بیدار باشه،وقتی من بیدار میشم مامانم میره بخوابه تازه:|‌بعد غزل گفت نظرت راجع وبلاگت و اینکه ادرسشو بدی عوض نمیشه:|گفتم فک کن یه درصد:|بعد گفت اوکی من تو گروهِ بچه ها اعلام کنم تو وبلاگ داری دهنتو صاف کنیم همگی:|هیچی دیگه مجبور شدم با یه شیرموز دهنشو ببندم گفت نه شیرپسته میخوام من:|خلاصه که نقطه ضعف ندین دست کسی:|بعد همون دختر رو مخِ پارسال به دوستم پی ام داده به سحر بگو به این ایدی پی ام بده کارش دازم خودم ریپورتم:||بعد رفتم پی ام دادم بهش دیدم اااااااااا منم ریپورتم:)))))هیچی دیگه گروه زد دوستم ما دوتا ریپورتیییم اد کرد توش بعد من گفتم حالا چیییی میخواد بگهههه!گف سحر ویولن نمیری دیگه؟؟؟؟!:|میخواستم بگم بتو چه؟!نــــــــه به توووووووو چههههههه!!!!هی نوشتم،هی پاک کردم،اخرشم تایپ کردم نه چیکار داری به من تو عزیزم؟؟گف هیچی میخواستم ادرس کلاستو بگیرم منم برم!ادرس و گفتم بهش گفت ادرس جایی که ویولنتو خریدی لطفا!!!نوشتم اخرسرم انگار میخواست تیرخلاص بزنه گف هیچوقت فک نمیکردم دیگه نری کلاس!!!!حس میکردم لحن بدشو از نوشنه هاش اون حالت حرف زدن همیگیش که حال ادمو بهم میزد....!گفتم بتو ربطی نداره:||ولفت دادم:/چن وقته دست به بلاکم خوب شده:))فک کنم با این وضعیت کلاسا کلا نریم مسافرت:/ینی کلا واسه من الان با روزایی که مدرسه میرفتم هیچ فرقی ندارع:|یه چیز دیگه میخواستم بگم!ما تو مدرسه اولین باری که اعلام کردن تابستون مدرسه باید بیاین و هزینه اش انقدره و فلان و بهمان،رو به جمع دوستانمون (زهرا،سارا،مهنا،فائزه،من،محیا،هانیه)گفتم بچه ها میاید؟بیایم؟نیایم؟سااا هرهرهر خندید خررررخون میخوای تابستون بیای؟؟؟مهنا گف منکه نمیام ینی چی تابستونم مدرسه اخه؟زهرا گف من نمیام بابا بیکارم مگه؟!محیا گفت منم نمیام و هانیه ام گفت نمیاد....فائزه که همون اووول گف بررررید گمشید خرخونا اگه بیاید من هرچی از دهنم دربیاد میگم بهتون!!!!گفتم خب بیاید منو بخورید ههه بعد امروز داشتم با مهنا چت میکردم گف اره تازه از مدرسه اومدم:|||||گفتم مدرسه میری:|||گف اره مگه نمیدونی؟؟؟!!!سارا و زهرا و فاعزه ام میان:/فاعزه اولین نفر رف ثبت نام کرد://البته من نمیخواستم برم خودم چون مامامم اعتقاد دارهواولین اینکه اگه خوب بود مدرسه معدلت اون نمیشد:/انگار چن شده:/بعد گف نمیخواد بری مدرسه باز سرت درد بگیره همرو اسیر کنی:/بعد اینا به کنار خواستم بگم منکه نمیخواستم برم ولی این حرفایی که میگفتن چی بود دقیقا؟؟؟؟چرا ادما اینشکلی شدن؟؟؟بعضی وقتا فک میکنک واقعا هیچکودومشونو نمیفهمم،من اصلا اینارو نمیغهمم!اینا دم از اینکه ادم باید خودش بخونه و نههه ما نمیایم میزنن و اولین نفرن تو همه چی!من چی حساب کردم روشون اسمشونو گذاشتم دوست؟؟؟!!!بعد اون روز ارا بلاکم کرده بود:/نمیدونستم چرا اصلا!محیارم همینطور!بعد روز اخر مدرسه ها گف اره عکس پروفایلت و عوض میکردی هی حرصم دومیومد سحر بلاکت کردم امروز عانبلاک میکنم!خواستم بگم نکنیم مهم نی!بعد اون روز اومد پی ویم باز چرت و پرت گفت منم بلاکش کردم:||||چیزی که عوض داره گله نداره:))انقدم دلم خنک شد بعد محیا گف منکه خیلی وقته بلاکش کردم هم خودشو هم مامانشو:)))توشون بنظرم محیا با اینکه یکم زود عصبانی میشه و مث خودم اعصاب نداره و خیلی باهم دعوا کردیم و هنوزم دعوا میکنیم خییییلی ادم بی شیله پیله ایه!من از ادمایی مث فاعزه اینا حالم بهم میخوره!!!داریم ازین ادما ریخته تو جامعه اینکه چرا من اسمشونچ دوست گذاشته بودم خیلی جای سوال داره....این پست قرار نبود ثبت شه ولی چون همینجوری نوشتم و دلم میخواد بمونه تا یادم نره اینجور ادمارو همین دیگه زیاد شد گویا:/

    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 146 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت: 18:38