جانا چه گویم شرح فراقت... چشمی و صد نم... جانی و صد آه...

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    -خدا نبخشه معلم فیزیک و شیمی و ریاضی و آزمایشگاهی(آزمااااااااااااااااایشگاهممم کتاب دااااااااره و پرسش و سوال و ازین مسخره بازیا در این حد ینی) و که فردا هدفشون نابودیه ماعه آمــــــــــــــــین:/

     

    -رکورد نمره ی اولیــــــــــن کوییز کتبی بعد از بخور و بخواب تابستونی و بعدش یوهووو رفتن تو تیریپ درس وخرخونی و اینا تعلق میگیرد به فیزیک جان سه و نیم از چهار خدا قبول کنه هههه کلیـــــــــک:))))

     

    - چقدر خوبه که زنگ تفریحااااا به خنده های بقیه نگا کنی و کیک و شیرکاکاعوتو بخوری و نصف کیکتم بریزی رو مانتو و مقنعت...بعد سرت و تکیه بدی به دیوار و به اونایی نگاه کنی که دارن پز تعداد بلاک کردنای پسر تو فضای مجازی و به دوستاشون میدن و چشم و ابرو میان واس هم{لبخند مسخره طوری}...یا اونایی که والیبال بازی میکنن....یا اونایی که قهقه میزنن و شوخی میکنن...یا اونایی که دارن جواب مسئله های فیزیکشونو با هم چک میکنن...همه ی اینارو نگا کنی و چشاتو ببندی و با یه لبخند ملیح درحال رفتن تو حس و تو هوای ابری و گرفته باشی که بچه هااااا بریزن رو سرت و شوخی کنن و نزارن تنها باشی...

     

    -مثلا دستاتو با دوستات روی هم بزاری و عهد ببندی که قطعا یکی از پزشکای این مملکتیت و تو گوشاتون پنبه بزارید که میگن پاستوریزه ها... بچه خرخونا.... بعد یه عالمه کیف کنی که چقد خوبه دوستات عین خودتن و از خدا میخوای همینجوری بمونن:)

     

    -امسال با اصرار خودم دیگه از سرویس و منتظر بودن و چارتا کوچه رفتن به مدرسه با ماشین خبری نیست،امسال خودم با پاهای مبارک تا مدرسه پیاده از پیاده رو میرم و قدم زنون همینجوری که سرم مثل همیشه تو یقمه و دوتا دستام بندای گولمو گرفتم و با پا با برگای روی زمین بازی میکنم و خرچ خرچ کردنشون و میشمارم تا میبینم رسیدم مدسه...فاصله اش یه ربه اما امان از حس خوبی که داره اصن اندازه نداره:)

     

    -منی که تو کل هفته فردا سنگین ترین برنامرو دارم باید الان بیام وبلاگ آپ کنم آپ نکنمممم میمیرم در این حد ینی:)

     

    -هوا امروز چقد گرفتس...انقد که حس میکنم یکم دیگه یگیرهههه من به فنا میرم...

     

    -اردوی راهیان نور:/اردوهای چن روزه هیچوقت بجز اون یبار که رفتم رامسر و خییییییییلیم خوش گذشت خانواده اجازه ندادن که برم و از اونجایی که میدونستم سوال کردن لازم نیست اسمم و ننوشتم برای اردو...

     

    -عنوان....هروز که از خونه میرم بیرون تا به مدرسه برسم بعد از آیت الکرسی عنوان این پست که از حافظه جانه ورد زبونمه...یا گوشه کنارای کتابی جایی همچین جمله ای دیده شه نشون میده در این حوالی سحر سحریان وجود دارد هههه:))

     

    -یه مشاور تحصیلی آقا داریم خییییییییلی خفنه و انقد حرفاش روم تاثیر گذاشته که هی تو اون ابر بالا سرم با حرفا و انگیزه هایی که ازش میگیرم میرم تو حس و حال...

     

    -کنکور...از الان هی میخونن تو گوشمون...امروزم دفترای برنامه ریزی و دادن بهمون...رسما نابودیم دیگه من میدونم:/

     

    -تا آذز ماه برای استراحت مغزی کلاس ویولن و زبان ترم جدید ثبت نام نکردم هم برای اینکه استراحت کنم یکم و به درسام برسم...هم برای اینکه تشنههه بشم و به صوووورت خماری طور برم سروقتشون البته تمرین کردن یک ساعت قبل از خواب ویولن جان جای خود دارد:)

     

    گفتم ویولن:)یه کانال تلگرام زدم از خیلی وقت پیشا برای خودم هرچی که سر دلم سنگینی میکنه و فایلایی که دوس دارم و میذارم داخلش یه عضوم بیشتر نداره فک کنم اون یه عضو خودمم ههههههه:)))و اینکه یکم روون تر بشم و نتی که جدید یاد گرفتم و خوبتر بزنم از ویولن زدنم صدا ضبط میکنم و میزارم داخل کانال.... خدارو چه دیدید شایدم خدا زد پس کلم و یه پاراگراف از کتابایی که دوس دارم و براتون خوندم و معرفی کردم که دیگه تو وبلاگ از کتاب چیزی نگیم و معرفی کتابا به صوووورت ویس طوری اونجا باشه بهتره اره خیلی خوبه:)البته اون کانال و پاک کردم چون حس میکردم دارم خونده میشم در صورتی اونجا برای حرفای یواشکیم بود حالا تو این کانال یواشکیام و با شما به اشتراک میزارم:)

    آدرس کانال:telegram.me/saharanehayam

     

    -امروز سر زنگ جغراافی منننننن میز و گاااز میگرفتم از حرص ینی:///معلمش منو چقددد حرص میدهههه وایییی://////////

     

    -حس زمستون وقتیه که داری یخ میزنی از سرما و ده دقیقه یک بار عطسه میکنی و نارنگی میخوری کما اینکه استین کوتاه و شلواررررکمممم پوووشیدیییی و جلووو لب تاااااااب ویبررره میری و پست میزاری ههههه حس زمستووون یکی اینجاس یکی صبحای زود ساعت پنج و نیم که با حررررص ساعت و میکوبونی لبه تخت و پامیشی بری صورتت و بشوری لامصببببببب زمستون و سرررررررررمارو تزررریق میکنن به جووونت تو این دو حالت هههه:)))

     

    --تو ماگتون نسکافه ی دااااغ درست کنید بعد همینجووووور که داریییید یخ میزنید شلوار گل منگولیتون و با شلوارک تابستونیتون عوض میکنید....سویشرتی که خیییییلی دوسش دارییییییید و گررررمارو به وجودتووووون میپاشونه رو بپوشید و کتاب شیمی تون و بزنید زیر بغل و با ام پی تری پلیر و هنذفری برید تو بالکن صندلیارو بکشید کنار و بشینید کنار گلاااا و و پاهاتون و دراز کنید و به آسمون خیره شید و خیره شید خیره شید و نسکافتونو مزه مزه کنید...اونموقع بیاید بهتووون بگمممم دلگرفتگی و غمگیین بودن تو این هوااااای ابریهههه گرفته چه حسیه:)

     

    -تیر94نوشابه از وعده ی غذایی مون کنار رفت و آب و شربتای مختلف و دوغ جایگزینش شد...شهریور امسال سوسیس و کالباس حذف شد....امروز یه دختر توپولوووو زنگ تفریح کنارم نشسته بود و داشت ساندویچ سوسیسسس میخووورد... بوووش پیچیده بود تو ملاجمممم و حسابی اب دهنم راه افتاده بود دیگه خودم و جم جور کردم و اب دهنمو قورت دادم گفتم براااای اخریین باااار امشششب یه ساندویچ سوسیس خوشمزه ی مادر خانواده طورپز بزنیم بر بدن پیشاپیش جاتون سبز:)

     

    -امروز تو راه مدرسه داشتم فکر میکردم اگر یه خواهر همسن خودم داشتم مثلا با هم میرفتیم مدرسه تو یه کلاس کنار هم تو یه میز... با یه ظرف غذا... با یه عالمه حس خوبه خواهرانه... حییییییییییییییف ما نداریم:)

     

    یکیییی از آرزوهااام بعد از هدفم اینه که خدا اگر در اینده قرار شد بهم بچه بده دو تا دوقووولوووو بده یا دو تا پسررر یا دوتا دختررر دیگه وارد اسماشون و اینکههه اقای محترمههه خواهند فرمود" خانووووووووم هرچی باشن سالم باشن این چه حرفیه" و اینا نمیشم هههه گاهی وقتااااااااااااا انقد ازییییییین تصوراااااااات خودم خندم میگیره:)))

     

    -زنگ ورززززش یکی از بهترین زنگااااای ما دانش آموزاس وقتی دو زنگ قبلش ریاضی و فیزیک داریم ینی درین حد تفریحه برامون:))))

     

    -انقد خسته ام که نه میتونم بخوابم نه میتونم درس بخونم:/ کتاب و که باز میکنم خواااابم میگره و خمیازه پشت خمیازه:/ وقتی میبندمممشم که خب استرس مث خورده میوفته به جونم و باید دوباره کتاب و باز کنم:/

     

    از همین تریبون به معلمای عزیز میگم بیاید یکم با دانش آموزا مهربون باشیم دانش آموزا گناه ندارن:/

     

    جنابان بزرگوار مسئول؛اینکه بر اساس فرهنگستان فرهنگ و لغت گند زدید به تمام اطلاعاتمون از ابتدایی تا به الان و اسمای علمی و عوض کردید واقعا کمال تشکر و ازتون داریم واااااااااقعااااا{انگار سلول فوشه که اسمشو عوض کردن نوشتن یاخته:/}

     

    دختره تو کلاسمون برگشته واسه خودشیرینی به معلم ریاضیمون میگه خانم فصل اول انقد اسونه الان به شعور من داره توهین میشه خب:///منم همچین زدم تو اون دهنش که دیگه چایی شیرین بازی درنیاره دراز:/

     

    همین دختره سره زنگ زبان گف خانم اگه یوزپلنگا درحال انقراضن خب چرا تولید مثل نمیکنن؟منم بش گفتم: تو کنفراسی که امروز باهاشون دارم حتما پیگیری میکنم میگم نر و ماده یه حرکتی بزنن اونم فقط واس روی گل تو که زمین نیوفته:))یه منفی گرفتم به دررررک ولی تا دو زنگ بعدش موجبات شادی و خنده ی کلاس فراهم بود هههه:)))

     

    خدایا بعضیاااا الهم اکشف مرضانا لطفا مرسی:)

     

    همینا دیگه:)

     تو کانااااااال و وبلاااگ دیگهههه تند تند پست میذارم قول میدم:))))

    شاید باورتون نشه ولی میخونمتون و گاهی خاموش گاهی روشن و نظر نذاشتنم و پای بی معرفتی و بیشعوریم نذارید:)سر فرصت میخونمتون:)و مرسی از چشماتون که وقت میذارید و میخونید....

     

    در آرامش باشید و عصر{شب شد تا من این پست و بنویسم}پاییزیتون شادِ شاد:)

     

     

    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : جانا چه گویم شرح فراقت,جانا چه گویم شرح فراغت,جانا چه گویم,جانا چه گویم شرح فراقش, نویسنده : csusa11447 بازدید : 186 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 15:34