با یه حال نزار و بد بد بد بد بد بد و فوق العاده تو بارون بعد امتحان راه افتادم سمت خونه!بارون شدیدتر میشد گریم تو بارون بیشتر میشد ولی بینی قرمز و فین فینم باعث میشد تک و توک مردمی که از کوچه رد میشن سرشونو بیارن بالا یه نگاه کنن بهم و متعجب وار رد شن از کنارم و سحری رو ببین با لپ و بینی قرمز و فین فین کنان و چند قطره اشک رو صورت ملتهب و قرمز!دلم میخواست بشینم لب جوب رو جدول یه دل سیر گریه کنم بعد برم،همون چندتا قطره اشک و پاک کردم،اومدم خونه و تو همون تاریکی با همون نور پنجره با همون مقنعه و عینکی که روش پره قطره قطره های ریز بارون بود با شالگردنم با همون لباسا نشستم کنار شوفاژ دستم و دراز کردم گوشیم و برداشتم و این اهنگو هی گذاشتم هی از اول گذاشتم...هی خوند هی از اول گذاشتم هی بغض من ترکید هی ....!!!!
پ.ن:بعضی چیزا بعضی وقتا خیلی باهم پیش میان و بدجور اعصابت و خورد میکنن!!!!باید کر کره ات و بکشی پایین و بنویسی "به پر و پام نپیچین تا اطلاع ثانوی،خیلی نابودم"ولی خب....!!!!!!
برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 198