شرحِ حال:)

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    دیشب زمین و تموم کردم با غزلم وسطاش دوره میکردیم تو تلگرام،قبل امتحانم غزل اومد پیشم نشستیم به چرت و پرت گویی و مقداری دوره شبش تا سه داشتیم چت میکردیم هی میگفتیم پنج دیقه دیگه پنج دیقه دیگه میریم میخوابیم که هی این پنجا شدن یه ساااعت....سه دیگه جدی رفتیم خوابیدیم قرار شد فردا کلا نه اون بره پیش اکیپِ دوستاش و همکلاسیاش نه من،بشینیم دوتایی دوره کنیم..اومد خیلی سوسکی فلشارو مشت مشت تبادل کردیم و یکی از آنتنای مدرسه دید و در انتظااااره احضاریم فعلا....بعد تو صف انقد خندیدم از دستش اشک میومد از چشمام همه استرسام پودر شدن،رفتیم امتحان و دادیم خیلی خوووب بود با اینکه از همه جا بود متنوع بود زیاد بود چهارصفحه پر بود و یک تا یک و نیم نمره ام غلط دارم ولی خوب بود...جالبییییش ایننه غلطامون با غزل تقریباااا عین همه...مردم اصلا با این همه تفاهمبعدم که من و محدثه اومدیم و اون تو راه مسیر کج کرد سمت قرار با دوستای پارسالش و به منم اصرار کرد برم ولی خب با لباس مدرسه و اینکه دوستاشو نمیشناختم و مامانمم نمیدونست نرفتم و اومدم خونه خوابیدم تا سه!سه دیدم یه دست هی داره میخوره تو صورتم چشمو بزووور باز کردم دیدم فنچک بی دندون لپ لپی دلبر قشنگ خودمه!!!!رسماااااا مردم انقد ماچش کردم و اونم سو استفاده کرد گوشیمو گرفت رفت کانتر و اینارو اباد کرد تو گوشیبعد پاشدم،مامانبزرگم اومده بود فنچکم اورده بود ناهار کوکو سیب زمینی درست کرده بود اورده بود، من صبحونه ام نخورده بودم تا خررررتناااااق خوردم خیییلی چسبییید....بعدم رفتیم سره مشقا و ژینگول بازیای مهد کودک فنچک و ماجراااها داشتیم که باباااا بیااااا تموم کنیم ایناااارو بیا رنگ کن بعد بروووبعدش دیییگه انقد نابود بودم بعد یک ساعت چسبوندن اون مونجوقای رنگی اعصاب خورد کن و چسبوندشون همه بدنم تق تق تق تق صدا میدادپاشدم اهنگ گذاشتم و بعد با مامانبزرگم دستپخت دیدیم و تلگرامشو وصل کردم یه عالمه ذوق کرد،،،،سایفونش کار نمیکرد فنچکم هی میگفت مامان جون شما گوشیتونو بندازید دوردیگه مامانمم رفته بود رابراه پیش دوستش که ارایشگره....ساعت هفت و نیم رسیییید از ساعت یک که رفته بود....عروسم انقد طول نمیکشه درستش کنن اخهکوبیده بود ساخته بود ارایشگره،ناخونا و موها و سر و صورتو... من میگم نون تو ارایشگریه بعد از کافی شاپ و رستوران همه میگن نه!بعد مامان من یه اخلاقی داره من خییییلی دوس دارم این اخلاقشو که هیچی باعث نمیشه ازینکه به خودش نرسه،باشگاهشو،پیاده رویاشو نره هیچی...موهااااشوووو شرابی کرده بووووود کوتاهم بود موهاش یه حاااالت خیلی قشنگ و پفِ یه وری داشت جلوی موهاش دلم میخواست برم همینجوری موهام کوتاه کنم....مامانبزرگم فنچک و برد خونشون و ما نیز همون ناهار ظهر و گرم کردیم خوردیم و من رفتم حموم اومدم نشستیم دورهمی دیدیم و بسی خندیدیم....وای وای وای یه چییییزییی بگم بهتونتو مهد کودک مربی فنچک جان که رفیق و یار و غاره خالمه از فنچک پرسیده شما چه کارای خوبی انجام میدی تو خونه؟اونم گفته وقتی مامانم سره کار خونمون ریخت و پاچیدس جم میکنـــــم(کشیده بخوانید)و من غششششش کردم از این همه صداقتخالم میگفت معرررسییی ابروی منو بردی کارت امتیازتو میخوایم چیکار الانبعد اینکه به سلامتی و میمنت و مبارکی فردام میت ترم زبان داریم و هیچی نخوندم،به امید تقلب میرویم...بعدش که از هشت تا یک سرکلاس به فنا رفتیم با غزل میریم یکم خیابونارو متر میکنیم و بستنی میزنیم بعد میریم خونمون...بعد بنده میشینم کل اتاقمو به سانِ یک دختر حرف گوش کن و منظمممم تمیز میکنم و ناهار میخورم و ژله و سالاد اینارو کمک مادر درست میکنم و میخوابم تا مهمونا بیان...که بیانم بیدار نمیشم://///خستم خب؛/بعدم میشینم تو اتاقم مث دختراااای درس خون زیست و شروع میکنم ...نذر کردم فردا سه فصلو بخونم شکلات پخش کنم....خییییلییییی دور از ذهنه سه تا فصل تو یه رووووز....ولی شدنیه!چرا حالا؟چون جمعش دو تا ازمون دارم تا ظهر بعد بیام خونه باااز مهمون داریم باااااز دو فصلو بتونم بخونم باید یه چیزی نذر کنمدیگه اینکه پاسی از شب گذشته بود که خیلی یهویی خون دماغ شدم باز:///////و اخرشبم مامانم انقدرررر سرفه و سرررفه سرفه داشتمممم سکته میکردم از ترس همینجوری اشک تو چشمام جم شده بود،بعد بهتر شد،یه چایی نبات خوردیم با هم و نخود نخود هرکه رود سرجای خود برود به خوااااب خودهمین این بود انشای من...(خون دماغ شدن من به الودگی هوا ربط داره)

    یکشـــــــنبه ما فرجه طووور تعطیلییییمممم حاباااااا یاااارم بیااااا دل داااااارم بیااااا هووووووو قرقررررر دسسسسستا شلههه✌

    خوشحالی بسه بخوابم کــه صبح هفت باید پاشم...

    دو و بیست و دو دقیقتون(۳۶شد الان) خوش،شب بخییییر

    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 189 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 11:05