زمینِ عروسِ قشنگ!

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    صبح اموزشگاه زنگ زد گفت کلاس نداریم امروزووو!!!دیگه نتونستم بخوابم پاشدم دیدم مامانم داره میره سرکار!با هم صبحونه خوردیم تلفن و برداشتم زنگ زدم اول به غزل بعد تا برداشت قطع کردم زنگ زدم تا برداشت قطع کردم زنگ زدم تا برداشت قطع کردم اخرسر تا برداشت یه پسره داد زد مردممممممممممممم ازاااااااااررررر و.....!!!

    هنگگگگگگگگگ بودم مطمعن بودم شماره غزله ولی دیگه انقدر ترسیدم زبونم بند اومده بود سریع قطع کردم!محیارو گرفتم از خواب بیدارش کردم یکم حرف زدیم!یه چایی ریختم وایستاده بودم جلوی پنجره برف بازی مردم و تو پارکم روبروی خونمون میدیدیم!!!تو حیاطم اون پسر ژیگوله همسایمون و چارتا پسر و چنتا دختر...دلم میخواست منم برم پایین ولی خب یه کاره برم بگم چی؟ منم بازی میدین:))))))دیدم ضایه اس نرفتم!


    بعد محدثه اومده بود دم خونمون که سحر بیا بریم برف بازی من خوااااابم برده بود!قبلشم بهم پی ام داده بود بنده خداااا!!!! واقعا نفهمیدم کی خوابم برده دیگه گفت بازم میاد حالا!بعد غزل زنگ زد گفت بریم برف بازی گفتم ارههههه بزار زنگ بزنم اجازه بگیرم که مامانم گفت نه نمیخواد بری!!!!!دوره خونشون بعدا میری الان سره میخوری زمین منم وقت ندارم بیام الان ببرمت!خب؟؟؟؟هی میخواست یه جوری بگه من ناراحت نشم!!!نرفتیم و نشستیم از پشت پنجره هی بیروووون و دیدیم تنهایی!!!!!!!!خالمم زنگ زد گفت سحرررر ماشینم خراب شده میخواستم بیام دنبالت بریم بیرون!!!!!همه اینااااا دست به دست هم داد تا احسان خواجه امیری و قریب به دویست هزااااااااار بار گوش بدم و هی قهوه بخورم و دو دیقه یه بار پنجره رو باز کنم و برف بازی بقیه رو ببینم!!!یخ کنم و دوباره پنجره رو ببندم!!!

    شما چی؟ رفتین برف بازی؟:))



    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 161 تاريخ : پنجشنبه 12 بهمن 1396 ساعت: 23:24