رفع ابهام

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    سلام

    یک:

    تو پست قبل منظورم از طلوع و غروب،طلوع و غروبِ یه قلب بود،یه قلبی که بیست و پنجم فروردین نود و هفت پر عشق شد،و پونزدهم دی ماه،سرد شد،همه ی اون عشق شد خاطره واسش،پر پر شد،له شد،نا امید شد،گریه کرد،زار زد،زجه زد و در نهایت و مُرد......همین قد بسه:)

    دو:

    روزای خیلیییییی گسل کننده ی گندی رو میگذرونم،دیروز حال روحیم اصلا خوب نبود،مازیار فلاحی گوش دادم و ساعت کش اومد،ساعت شیش زنگ زدم مرجان گفت دوشنبه و سه شنبه امتحانا لغوه،داشتم به بدبختی درس میخوندم،حالم بد بود و نیاز داشتم به این معجزه،کتاب و پرت کردم و رفتم تو حیاط رو برفای کثیف و تمیز دست نخورده راه رفتم،انگار صدای برفایی که زیر پام له میشدن قلبمم اروم میکرد،سرماخوردم و اومدم تو،اخرشب محیا زد تصویری،پیش مهدیه سادات بود،رفتم تو حیاط و برف و حیاط و نشونشون دادم و حرف زدیم،شب لم دادم زیر کرسی که دوباره گزاشتیم و تا چهار و نیم صبح خوابم نبرد و حجت اشرف زاده گوش دادم،امروزم تا چهار بعد از ظهر خواب بودم،پاشدم دو سه تا قاشق ماکارانی خوردم و ولو شدم،الانم میخوام پا شم برم دوش بگیرم،بیخیال همه چیز بشینم رو تخت و ارایش کنم و دلگیریمو پشت یه نقاب پنهون کنم و قرص بخورم بلکه سردردم ول کنه...

     

     

    پ.ن:این رورای دی ماه به کسلی و دلگیری هر چه تمام تر میگذره ،به یخیِ برف و سوزِ هوایِ ارومیه....

     

    [سفر نرو-حجت اشرف زاده]

     

    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 167 تاريخ : پنجشنبه 26 دی 1398 ساعت: 11:21